کد مطلب:33819 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:100

پاره ای از بزرگان دین، توکل اعتقادی را فرزند توحید می دانستن











برخی با توجه به همین آیات و روایات توكل را صرفا یك امر اعتقادی می شمردند و می گفتند: عمل متوكلین تفاوتی با عمل غیر متوكلین ندارد. متوكلین نیز اگر بیمار شدند باید به طبیب مراجعه كنند. برای ساختن خانه نیز باید از بنا كمك بگیرند. برای گرم شدن لباس بپوشند و برای نیرومند شدن ورزش كنند. یعنی همواره باید به اسباب توسل بجویند. تفاوت متوكلین با غیر متوكلین این است كه اهل توكل هرگز فراموش نمی كنند كه خداوند مسبب الاسباب است، اگر او این اسباب را در عالم ننهاده بود، ما نیز به مقاصد خود نمی رسیدیم. خداوند علت العلل است و همه ی علل در طول وجود او قرار دارند. (البته حقیقت آن است كه در طول وجود خداوند موجودیت و سببیتی نیست و جز یك سبب واقعی وجود ندارد. اما آن نگاه یك نگاه عارفانه ی عین الیقینی است). به همین دلیل، توكل را از فرزندان توحید می دانستند و می گفتند: كسی كه معنای واقعی توحید را دریافته باشد و بداند كه در این جهان جز یك موجود و یك سبب ساز وجود ندارد و سایرین، اشباح و اعدامند، اهل توكل نیز خواهد شد، یعنی

[صفحه 376]

هیچ موجودی را در تاثیر مستقل نخواهد دانست و هر چه را كه در این جهان واقع می شود به خداوند منتسب خواهد دید (توحید افعالی).


صفحه 376.